رویای عاشقانه

.... و عشق....

با چشمانی آغشته به خون به پنجره ی آرزوهایم خیره مانده ام

تا شاید روزی عشق خود را پشت آن دیوار خاک گرفته بیابم

و از این پیله ی تنهایی رها شده و به پرواز در آیم ...

افسوس این ها همه خیالی است باطل که مرا هر رو نابود تر میسازد.................!

 

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 17:51 توسط elaheh| |

ديدي تا حالا اگر کسي رو دوست داشته باشي دلت نمياد اذيتش کني؟

دلت نمياد شيشه دلش رو با سنگ زخم زبون بشکني؟

دلت نمياد ازش پيش خدا شکايت کني حتي اگر بره و همه چيزو با خودش ببره...

 حتي اگر از اون فقط هاي هاي گريه ي شبانت بمونه و عطر اخرين نگاهش...

 حتي اگر بعد از رفتنش پيچک دلت به شاخه نازک تنهايي تکيه کنه ديدي؟

هر گوشه و کنار شهر هر وقت کسي از کنارت رد ميشه که بوي عطرش رو ميده چه حالي ميشي؟

 بر ميگردي و به اون رهگذر نگاه ميکني تا مطمئن بشي خودش نبوده

 

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 17:45 توسط hadis| |

خوب در یادم هست!

آسمان آبی بود...

باد سردی به تماشای دل خسته ی من نشست!

برگ زردی رقصیدن گرفت...

مرغ عشق ها آوازی سردادند!

که او از آن کوچه گذشت و

دل من باز گرفت....!

 

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 17:51 توسط elaheh| |

لحظه های جدایی لحظه های بی تو بودن بود و

حالا ما مدت هاست از یکدگر جداایم!

و چه تلخ است این جدایی و تنهایی...

مگر یک عاشق چه قدر باید صبوری ورزد؟

تادوباره عشق گمشده اش را در این دنیای سردرگم پیدا کند؟

تاکی باید سنگینی دانه های اشک را روی گونه های سردوخیسش تحمل کند؟!

وبا آن چشمان آغشته به خون به ستاره ای ملول که درحال خاموشی است بنگرد...!

تاکی باید سنگینی نگاه های سرد اورا تحمل کند اما دلیلی برای سردی او نیابد؟

وهمواره در آتش عشق اوبسوزد!!...

ولی همچنان به ستارگان بگوید که بر جاده های شبش بتابند تا...

           !مسیر آرزو هایش بی نور نماند!

 

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 17:50 توسط elaheh| |

هیچ آدمی دوست نداره وقتی تو تاریک ترین جای زندگیه فانوسش با دروغ دوست داشتن خاموش بشه

همین یه فانوس برام مونده و یه دنیای نابودشده و تاریک ...خاموشش نکن

 

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 17:21 توسط hadis| |

چرا گذاشتی یه دنیا دلبستت بشم؟

چرا گذاشتی فکر کنم دوسم داری؟

چرا برای تمام چراهای ذهنم هیچ جوابی نداری؟

هنوز مات ومبهوت راهی ام که رفتی...برگرد

              منتظرم

 

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 17:10 توسط hadis| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت